با دوستی راجع به
بچه صحبت می کردیم، می گفتم علاقه ی بسیار زیادی به مادر شدن دارم و خیال می کنم
این احساس یک موهبت بزرگ است اما می بینم شرایط ِ لازم برای بچه دار شدن را ندارم
گفتند حد کافی یک
معیار است که در ذهن ماست و الا حد کافی و حداقل ما شاید رویا و حداکثر خیلی ها
باشد و حداکثر ما، حداقل ِ بعضی ها و اگر آنقدر علاقه دار به بچه دار شدن هستید و
از شرایط ِ حداقلی هم بهره مند، باقی قضایا درست می شود
به حرفشان خیلی فکر
کردم.. به راستی حد ِ کافی در زنده گی ِ هر کدام از ما تا چه اندازه ای ست؟ خب،
برای ِ من داشتن ِ یک خانه که از آن ِ خودمان باشد، با یک درآمد مناسب شاید زمینه
ای برای ِ مادر شدن فراهم کند.. یعنی خیالم راحت باشد که نخواهم دغدغه ی این را
داشته باشم که آخر ِ هر سال بخواهم تغییر ِ خانه دهم یا فرزندم یک اتاق برای ِ
خودش داشته باشد و بتوانم نیازهایش را - البته مادی - فراهم کنم.
این از این... باز
می شود گفت، تا بچه پا بگیرد، شاید فرجی شود برای خانه دار شدن ِ خودمان... اصلن
مسائل مادی به کنار.. خانه داشتن به کنار... تامین ِ نیازها به کنار... اینکه من
هنوز دانشجو هستم به کنار... چیزی مهمتر از همه ی اینها فکر ِ مرا مشغول می کند...
نیاز ِ روحی!
می دانم، این روزها
مادر بودن چیزی ست که تمام ِ من، تمام ِ جانم می خواهدش... تمام ِ احساسم به لمس ِ
این نیاز، محتاج است اما آیا واقعن من آماده گی کافی برای ِ بچه داشتن را دارم؟
بچه داشتن مثل ِ یک
شغل ِ تمام وقت می ماند، حداقل می توان گفت تا دو سه سال ِ اول ِ عمرش چنین است...
باید تمام ِ وقتت، انرژی ات را بگذاری تا یک مادر ِ خوب باشی... اما آیا من مادر ِ
خوبی هستم؟ اینکه علاقه دارم به مادر شدن یک چیز است و اینکه بتوانی از پسش بر
بیایی یک چیز ِ دیگر.. اینکه بخواهی از دنیایی که داری جدا شوی، مسئولیت ِ یک
انسان را به عهده بگیری گاهی مرا می ترساند... این ترس، چیزی هست که مانند یک
دیوار رو به روی ِ خواسته ی من ایستاده است و مرا از قدم به جلو گذاشتن بازمی دارد...
می توانم فرزندم را
طوری تربیت کنم که از خودم و از وجود او راضی باشم؟؟ می توانم چنان بچه ام را بزرگ
کنم که فردا روزی از به دنیا آوردنش از من و پدرش شاکی نباشد؟ می توانم برای ِ
فرزندم، در کنار اینکه مادر هستم، رفیق ِ خوبی باشم؟ اینکه بتواند دوستانه تمام ِ
حرفهایش را به من بزند بی ترس، بی وحشت، بی دروغ؟!
ممکن است الان من
عاشقانه در فکر ِ مادر شدن باشم، اما این حس تنها مختص به حال نیست، این احساس
چیزی ست که اگر برآورده شود تا آخر ِ عمر همراه ِ من می ماند.... باز هم فکر می
کنم... باز هم فکر می کنم.... باز هم فکر می کنم....
آیا فردا روزی، من
مادر می شوم؟ آیا می توانم مادر شوم؟ می توانم؟!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر